
|
شنبه 4 بهمن 1393برچسب:, :: 22:40 :: نويسنده : ملیکا
آهاى تویى که قراره یه روز جای منو بگیری!!!
یادت باشه : عاشق خوابه !!!! خوراکی های ترش خیلی دوست داره ... لازانیا و پیتزا , غذاهای محبوبشه .... هی بهش نگو این کارو کن ؛اون کارو کن, عصبی میشه .... آرومتر و صبورتر از اون نمی تونی پیدا کنی .... عاشق بارون و گیتاره ... وقتی مریضه هواشو خیلی داشته باش ... چیزی را تكرار نكن بدش میاد .... وجودش آرامش کامله .... خسته که باشه صداش دیوونت میكنه یا وقتی از خواب پا میشه .... یادت باشه که... اون همه چیزِ منه ... حق ندارى اذیتش کنی ...!!! نظرات شما عزیزان: سعید
![]() ساعت23:30---4 بهمن 1393
تو این فکر بودم که با هر بهونه
یه بار آسمونو بیارم تو خونه حواسم نبود که به تو فکر کردن خود آسمونه خود آسمونه تو دنیای سردم به تو فکر کردم که عطرت بیاد و بپیچه تو باغچه بیای و بخندی تا باز خندههاتو مث شمعدونی بذارم رو طاقچه به تو فکر کردم به تو آره آره به تو فکر کردم که بارون بباره به تو فکر کردم دوباره دوباره به تو فکر کردن عجب حالی داره تو و خاک گلدون با هم قوم و خویشین من و باد و بارون رفیق صمیمی از این برکه باید یه دریا بسازی یه دریا به عمق یه عشق قدیمی دوسِت داشتم با تمام وجودم عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم الهی همیشه کنار تو باشم الهی همیشه بمونی کنارم به تو فکر کردم به تو آره آره به تو فکر کردم که بارون بباره به تو فکر کردم دوباره دوباره به تو فکر کردن عجب حالی داره ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |